سید محمدرضا هاشمی | شهرآرانیوز؛ حضرت امام رضا(ع) محبوبیت زیادی نزد مسلمانان افغانستان بخصوص شیعیان این کشور دارد.
چه بسیار ارادتمندانی که در طول سالیان دراز همه زندگی خود را به عشق زیارت حرم ایشان فروختند، رنج سفر را به جان خریدند تا به پابوسی آقا امام هشتم بیایند و چه بسیار مردان و زنانی که در حسرت سلام به آقا در صحن و سرای حرمش بمانند و رخت از جهان بستند.
وجود مضجع قدسی رضوی در مشهد مهمترین دلیل مهاجرت بخش زیادی از مهاجران افغانستانی در چهاردهه گذشته به ایران بوده و شنیدن خبر مهر رضوی عاشقان حضرت را از گوشه کنار افغانستان به سوی شهر بهشت حرکت داده است.
شیعیان افغانستانی به فردی که نعمت زیارت امام رضا(ع) را در زندگی داشته، زوار میگویند و زوار بودن نشان افتخار مردان و زنان مسلمان در کشور دوست، برادر و همزبان ما یعنی افغانستان است.
به بهانه آغاز دهه پر برکت کرامت در ادامه بخشی از عرض ارادت شاعران افغانستانی را به محضر سلطان ابالحسن الرضا(ع) آوردهایم.
«سید محمد عارف حسینی» شاعر افغانستانی مقیم مشهد در غزلی ارادت خود را به امام رضا(ع) اینگونه بیان کرده است:
یک کاسه آب سردِ سقاخانه نیست کم
نوبت بگیر! زائر و پیمانه نیست کم
چنگی بزن به پنجره فولاد و مست شو
در صحن او که مثل تو دیوانه نیست کم
با یک سلام، حضرت آقا نظر کند
چون احترام زائرِ این خانه نیست کم
وقتی که مهر میطلبی از درِ رئوف
آهوی خوب باش که مِهرانه نیست کم
دور ضریح، وقت اذان، در حضور او
حاجت روایِ از خود و بیگانه نیست کم
تا اوج سبزِ گنبد او بال و پر بزن
چون، دور نور، پَرپرِ پروانه نیست کم
باران اگر گرفت تو هم خیس شُو بمان
در این حرم، کبوتر بیخانه نیست کم
سیده تکتم حسینی از شاعران جوان مهاجران افغانستانی در ایران است که در شهر قم زندگی میکند. او در غزلی ارادت خود را به ساحت امام رضا(ع) اینگونه بیان کرده است.
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شببوها به تو
بغض خود را ابرها پیش تو خالی میکنند
از غم صیاد میگویند آهوها به تو
ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرینتر است
لحظهای که میرسد دست النگوها به تو
چون کبوتر دست برمیداشتند از رسم کوچ
فکر میکردند اگر روزی پرستوها به تو
نسخهی درماندگان است آب سقاخانهات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو
نغمهی نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد
من دلم را دادهام در این هیاهوها به تو
«زینب بیات» شاعر افغانستانی که سالها است در مشهد زندگی میکند، در غزل «یارآهوها» که در تیرماه ۹۵ آن را سروده است، از حسرت هموطنانش برای دیدن گنبد و بارگاه امام رضا(ع) گفته:
واژهها ایستاده در تعظیم لب گشودند ماه بانوها
السلام علیک یا مولا، حضرت عشق، یار آهوها
بقچهای پُر میآورم آقا ، پرِ اندوه، گریه و احساس
از وطن، از دیار مولانا، بلخ و غزنه، هرات و آن سوها
لهجهها را تو خوب میفهمی نامهها را تو خوب میخوانی
نامههایی که آمده از دور، روی بال و پر پرستوها
یک صف از عشق بسته شد اینجا رو به روی سفارت ایران
صفی از عشق و اشتیاق به تو، ایستاده ردیف ناجوها
مادرم گفته که زیارت کن یک دل سیر التماس دعا
زائرت بازماند راه نیافت نه اجازه به آن فراسوها
دستها را تو باز میگیری حس خوبی برای یک پرواز
میبری تا کنار گنبد نور، تا قدمگاه سبز آهوها
میشوم مثل رود، نه، دریا، سرخوش از حس خوب آرامش
با تو و در پناه مهرخودت میشوم دور از این هیاهوها
خط مرزی و یک مسافر که کوله بارش غباری از حرم است
میرود دور تا بپیوندد به رفیقان، به دستهی قوها
«عاطفه جعفری» شاعر جوان افغانستانی که در ایران به دنیا آمده و ساکن مشهد است در غزلی که به امام مهربانیها تقدیم کرده میگوید:
رسیدم باز سمتت با دلی از قبل شیداتر
پناه آورده است انگار تنهایی به تنهاتر
دوباره بوی باران میدهد صحن گُهرشادت
چه رازی دارد اینجا میشود چشمان دنیا تر
به هر سو میروم گنبد نمایان است و حیرانم!
کدامین آسمان دارد ازین خورشید پیدا تر
هنوز از دستهایت خاک دهسرخ آب مینوشد
ز دریای کراماتت شده دامانِ صحرا تر
قدم تا میگذاری چشمه جاری میشود هر جا
مقامت بوده از فرزند ابراهیم بالاتر
اگرچه شرم مانع شد سخن از تشنگی گوید
ولی از شربتت کرده ابوهاشم گلو را تر